مرا گویی که رایی من چه دانم مرا گویی بدین زاری که هستی منم در موج دریاهای عشقت مرا گویی به قربانگاه جانها مرا گویی اگر کشته خدایی مرا گویی چه میجویی دگر تو مرا گویی تورا با این قفس چیست مرا راه صوابی بود گم شد بلا را از خوشی نشناسم ایرا شبی بربود ناگه شمس تبریز
شهرام ناظری از آلبوم شور رومی |
|
چنین مجنون چرایی من چه دانم به عشقم چون برآیی من چه دانم مرا گویی کجایی من چه دانم نمیترسی که آیی من چه دانم چه داری از خدایی من چه دانم ورای روشنایی من چه دانم اگر مرغ هوایی من چه دانم ار آن ترک خطایی من چه دانم به غایت خوش بلایی من چه دانم ز من یکتا دو تایی من چه دانم
|
سلام
دوباره حضرت مولانا ؛ مولانایی که هر چقدر می خونی سیر نمی شی . من دیوانه ی دیوان شمس تبریزی هستم .
ممنون از این غزل زیبا
سبز و بهاری باشین
سلام
بووووووووووووووووس
mishe ma'naaie mesra'haaie dovvome do beite akhar ro benevisid,mamnoon
سلام
یاسی خانوم
شعر زیبایی بود.
وبلاگ کاشف دزفولی با
بیان ترک شهرت و خمولی منتظر حضور گرم شما و نظراتتون می باشد.
موفق باشید
یا حق[گل]