صدف دل

 

دل آدم مثل صدفی هست که توش مروارید عشق نهفته ست،

              تا شکسته نشه اون مروارید آشکار نمیشه،

                          شاید خدا بخاطر همین دلهای شکسته رو خریداره . . .

نظرات 9 + ارسال نظر
باران شنبه 15 تیر 1387 ساعت 13:37 http://baranesarab.blogfa.com/

سلام مهربونی
وقتی می یام می بینم وبم بوی عطر یاس سپید می ده
نمی دونی چه ذوقی می کنه دلم
ممنونم و می بوسم رد نگاهت را
همیشه سبز همیشه شاد

عبدالکریم شنبه 15 تیر 1387 ساعت 13:53 http://www.payiiz.blogfa.com

قشنگ و جالب بود. فقط باید مواظب باشیم وقتی دل شکست، مرواریده در نره. راستی اگه مایل به تبادل لینک هستی، به من اطلاع بده.



سلام
اگر میخواهید این امکانات را رایگان داشته باشید
1- صفحه خانگی _HomePage_شدن خودکار >بدون اجازه< صفحه وبلاگ شما در مرورگر های بازدیدکنندگان
2- عوض کردن نام وبلاگ خود به نام کوتاه و دلخواه با پسوند داتکام
33IR.Com.نام وبلاگ خود.Www
3- امکان معرفی وبلاگ شما توسط بازدید کننده ها به یکدیگر
4-نمایش آمار وبلاگ شما از قسمت کنترل پنل سایت
برای این کار
به سایت
WWW.33IR.Com
بروید و یک نام کوتاه در صفحه اول انتخاب کرده و در صفحه بعد فرم را پر کرده و آدرس وبلاگ خود را صحیح وارد کنید و مراحل را تا آخر بروید

در آخر آدرس جدید خود را به دوستان خود بدهید یا تبلیغ کنید تفاوت بازدید کننده ها رااحساس خواهید کرد




حسین سه‌شنبه 18 تیر 1387 ساعت 00:56 http://kashefedezfuly.blogsky.com/

سلام
بسیار عالی و زیباست.
موفق باشی

وحید سه‌شنبه 18 تیر 1387 ساعت 09:47 http://www.naghmeyesokot.blogfa.com

شکستن دل به نظرم شکستن دیوار بلند خدا ناگاهی است. همین که شکست او را نزدیک خواهی دید.

saeed چهارشنبه 16 مرداد 1387 ساعت 21:17

این جمله شما منو یاد این غزل از حافظ انداخت :
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد وآنچه خودداشت زبیگانه تمنا می کرد .... گوهری کز صدف کون ومکان بیرون است طلب از گمشدگان لب دریا میکرد .
یادمه پارسال ازحرم امام رضا میامدم خونه سرراه جوونی بود که فال امام رضا می گرفت .من دلم به حالش سوخت وبرای اینکه کمکی بهش بکنم گفتم یک فال برام بگیره . فال رو که باز کردم اولش بیت اول غزل بالا رو نوشته بود وزیرش چیزایی نوشته بود که با حالات روحیم خیلی تطابق داشت .بعد سمت راستم یک کتاب فروشی دیدم که مادرم رفت داخلش یک نگاهی بندازه منم باهاش رفتم . تو یکی از کتب عرفانی که مطالعه کرده بودم اسمی از کتاب "درمحضر لاهوتیان " برده بود که من مشتاق دیدن این کتاب بودم چون من علاقه خاصی به دونستن بیوگرافی عرفا بودم وهستم . تو کتابفر وشی چشمم به این کتاب خوردو فورا خریدمش واومدیم خونه .
کتابوهمینجوری باز کردم یک نگاه اجمالی بندازم ,یکی از صفحات وسط کتاب اومد . دیدم اولین خط صفحه همین بیت شعر از حافظه
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد وآنچه خودداشت زبیگانه تمنا می کرد
اشک تو چشام جمع شد.و فهیمدم که باز امام رضا بهم نظر کرده ودر مسیر سلوکیم خواسته یک قدم به جلو بردارم .واقعا کتابو که خوندم به جای یک قدم چند قدم جلو رفتم.
نمیدونی دنیای عشق و اشراق چه لذتی داره اما حیف که نمی تونی همیشه توی بسط بمونی ......

سعید چهارشنبه 16 مرداد 1387 ساعت 23:03

اما من وقتی یاقوت دلم می شکنه صدف لبام باز می شه و گوهر اسماء خدا از دلم به زبونم جاری می شه . اون اسماء که بهمون گفت یادته که «و علم ادم الاسماء کلها ».بعد فرشته ها یی از جنس لولومکنون ومرجان دورم جمع می شن و با بارون مروارید اشکام رحیق مختوم میسازن و می برن بهشت ....

باران سه‌شنبه 9 مهر 1387 ساعت 16:09 http://baranesarab.blogfa.com/

سلام دوست عزیز
ممنون که به پنجره افکارم
عطر مهربانی می پاشی
اگر دیر آمدم به پای روزگار بگذار
ابری از آسمان افکارم می گذشت
عکسی از آن گرفتم
با آمدنت بارانی اش کن

م جمعه 18 بهمن 1387 ساعت 13:43 http://http:

عالیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد