کودکی، یادگاران مانای عمر

امروز عصر که برگشتم خونه، رفتم سراغ آلبوم عکسهای قدیمیم.

دونه دونه نگاه کردم . . .

دونه دونه خاطراتمو از جلوی چشام رد کردم . . .

توی چشام اشک جمع شده بود. نتونستم جلوی بغضمو بگیرم . . .

بغضی که همیشه منتظرش بودم. بغضی از ترس تموم شدن کودکیم . . .

کودکی . . . کودکی . . . کودکی . . .

 

- پای برهنه بدو روی خاک داغ جنوب . . .

- مامان! خوابم نمی بره. کف پاهام آتیشه. . .    barefoot

- از درخت بالا برو  و تاب ببند . . .

- چقققققققققدر جیگر آدم حال میاد لیموترش رو با پوست بجویی و قورت بدی، پشت سرش هم یه لیوان آب یخ نوش جان کنی . . .

- آخ­خ­خ­خ­خ­خ. . . چی شد؟ . . . خارای بوته تمشک چنگ انداخته رو دستم. نمیشه ازش گذشت خُب. هی جیگر آدمو قلقلک میده . . .

- زنگ خونه رو بزن . . . زنگو زدم کسی خونه نیست . . . خُب از دیوار بپر بالا در رو باز کن. . .

-درخت شاه ­توت شاخه ­هاش آویزون شده از سنگینی. . . نگران نباش! با برو بچه ­ها می ­پریم بالاش بارشو می ­چینیم . . .

- وااااااای ­ی­ ی­ ی ­­ی­ ! چه حااااااالی­ میده داژبال (وسطی)، هفت سنگ، . . .

- بُم بُم بُم بُم بُم!. . . چیه مامان؟ . . . گوشاتو دو دستی بچسب. بمبارون شده. داره موشک می زنه خدا لعنتش کنه . . . ساعت چنده مامان؟ . . . دوی نصف شبه. . .

. . . .           . . . .

. . . .           . . . .

مگه میشه از یاد برد. روزای کودکی ، یادگاران مانای عمر ماست.

مگه میشه . . .

نظرات 13 + ارسال نظر

وبلاگتون زیباست و مطالبش خواندنی...
در ضمن خوشحال میشیم قدم رنجه کنید و آغاز رمان هجده هزار صفحه ای سی جی ام: ویگو مورتنسن نوشته سارا صولتی را مطالعه کنید. این براستی باعث افتخار ماست که "شما" هم آن را بخوانید.

وحید پنج‌شنبه 6 تیر 1387 ساعت 17:34 http://www.naghmeyesokot.blogfa.com

سلام-
backgrond جدیدتون با رنگ نوشته ها نمی خونه و خوندن مطالب رو سخت می کنه.
(حداقل تو firefox) که اینطوریه.

خاطرات کودکی با همه مبهمات و بزرگ و کوچکی های قصه ها که در مرور زمان اتفاق می یوفته سرمایه های تنهایی ماست. این سرمایه رو هرکسی نداره چرا که خیلی ها دوران های زندگی رو کامل طی نمی کنن: کودک خردسال نوجوون و .... به نظرم این مسوولیت بزرگتر هاست که تو هر سنی بچه ها رو با همون سن نگاه کنن و بذارن زندگی بچه هاشون پر خاطره باشه. آدم بی خاطره آدم تنهایی خواهد بود در تنهایی خویش.

(راستی این خانم آریان و گروهشون که براتون کامنت گذاشتن مثله اینکه آدمهای جالبی هستن به نظرم روزانه به کلی وبلاگ سر می زنن و دعوت می کنن برای خوندن کتابشون که قرار 18000 صفحه بشه، من رو هم چند بار مجبور به جواب و جوابدهی کردن، حتما بخونید رمانشون رو و به من هم تعریف کنید که شما چی فهمیدید؟)

[لبخند]

اهورایی جمعه 7 تیر 1387 ساعت 15:47 http://ahurai.blogfa.com/

سلام. خوبید؟ فکر کنم شما هم جنوبی باشید. منم همینطور. اهل آبادانم اما سالهاست که دیگه ساکن اونجا نیستم. بروزم. موفق باشی گلم.

بله. تن من هم سرشته شده ازخاک جنوب هست . . .

حسین شنبه 8 تیر 1387 ساعت 13:07 http://kashefedezfuly.blogsky.com/

حسین شنبه 8 تیر 1387 ساعت 13:08 http://kashefedezfuly.blogsky.com/

سلام
بسیار عالی بود.
خوب خاطره می نویسی. قلمت روان.
موفق باشی
یا حق

باران شنبه 8 تیر 1387 ساعت 13:38 http://baranesarab.blogfa.com/

سلام عزیز مهربونم
بعد از ۱۸ سال ، رفتم شیراز
دبستان شهید نصیر لاری
پناهگاهشو با سیمان پر کرده بودند
کلاس ها همچنان قدیمی
اما دیگه روی شیشه ها چسب نبود
حال و هوایی که با دیدین عکس ها به شما دست داد با قدم تو خیابونای گرم شیراز
که حالا دیگه بیشتر به شهر نو شبیه بود به من دست داد
هیچ چیزی به اندازه یاد انسان رو بیمار نمی کنه و هیچ چیزی هم به اندازه اون زنده ات نمی زاره
همیشه شاد زی

.. یکشنبه 9 تیر 1387 ساعت 04:32

اینجا چقدر قشنگ شده

منیر سپاس دوشنبه 10 تیر 1387 ساعت 15:32 http://monirsepas.blogfa.com

سلام بر شما ،ممنون حضور تان رنگ ورونق وبلوگ تان مبارک باشد با پیوندواژه ها بویژه عکسهای کودکی
با خاطرات کودکی تصویر می کنم
خواب و خیال زندگی خویش را شیرین
با محبت منیر سپاس

منیر سپاس دوشنبه 10 تیر 1387 ساعت 16:43 http://www.monirsepas.blogfa.com

در جستجوی عاشقانه ترین لحظه ها بودم

کودکی ام آمد بیاد

که ناز صداقت و محبت را همبازی بودم

حالا

بارکش نفس و نفسم

با سلام دوباره یاس سپید در لست پیوند های آشیان خیال و http://www.monirsepas.mihanblog.com/
آشیان خامه های سوخته من اضافه شد.

آهسته چهارشنبه 12 تیر 1387 ساعت 10:45 http://destiny-n2.blogfa.com

سلام عزیزم!!!!!!!!!!
خوبی گلم؟؟؟؟؟؟
خیلی خیلی پست قشنگی بود.......
منم آپم عزیز!!!!!!!
به منم سر بزن!!!!!!!!!!!


دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام یار ندانم؟!

حسین پنج‌شنبه 13 تیر 1387 ساعت 00:46 http://kashefedezfuly.blogsky.com

سلام
ممنون از حضورت.
هنوز که آپ نکردی.
بروز شدی خبرم کن.
با غزلی از کاشف بروز و منتظر حضور شما هستم.
دیشب بخواب تا رخ خوب تو دیده ام
دست طمع ز غیر تو یاری کشیده ام
موفق باشی
یا حق

مهر پنج‌شنبه 13 تیر 1387 ساعت 03:27 http://doayam.blogsky.com

سلام ! یاد دوران کودکی!!! دوران بیخبری و صداقت و شیطنت و... دلشاد باشید دوستم التماس دعا! شما هم در دعاهایم هستید !

فرشته مهر جمعه 14 تیر 1387 ساعت 11:32

خوب من !

با یک شاخه گل یاد بیا
بیا و بگذار عطر حضورت
محمل مهرم را روشنا بخشد .

بیا تا آسمان سرایم ، در سالروز میلادش
شهاب باران شادی شود ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد